ای زیـنب ای شکوفـه گـلـزار عـاشقـی صبرت رهی گشوده به اسرار عاشقی
از خطبـه ی بـلیغ تـو عـالم شنیـده اند شـور حـماسه ی تـو و تـکـرار عاشقـی
صدها دل اسـت بـسته به بند کـلام تو فاتح ترین ٬ بـه عرصه ی پیکار عاشقی
پنداشتم که اول آسودگی است عشق پـندار من بـه بـاد شـد از کـار عاشـقـی
وقـتی بـه بـند دیدمت ای عاشق غریب چون لالـه های تـشنه و تـبدار عاشقی
فـردا به دامـنت بـرسد کـاش لـحظـه ای دسـتی چـنین تـهی و خـریدار عاشقی